قلقلی... شایدم... فلفلی

و یادمان باشد که زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست... ساعت بعد حساب داریم...

قلقلی... شایدم... فلفلی

و یادمان باشد که زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست... ساعت بعد حساب داریم...

مزرعه ی میمون ها

روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد.

روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند…

به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت.

با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهایشان رفتند.
این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون‌ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.

این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون 100 دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد.

در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را هر یک 80 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به 100 دلار به او بفروشید.»

روستایی‌ها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پول‌هایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند...

البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون...!!!

نظرات 10 + ارسال نظر
مارال شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ

به نام خدا
سلام بازم می تونم بنویسم؟...
من دیشب تو وب گردی هام به وبلاگ شما رسیدم و کلی از پستهاتون رو خوندم البته اولینش خیلی باحال بود آخه منم خیلی وقتها به یاد گذشته ها خاطرات اون روزهارو مرور می کنم به نظرم بدون اغراق نود درصدش تو مرورهای منم هستن.
ولی در مورد داستانهاتون جذابن، من باید اعتراف کنم که نکته ای که بالای صفحه وبتون نوشتید واقعا برای این وب لازم بود چون من تا ساعت چهار بیدار بودم و یادم رفته بود که ساعت بعد حساب داریم، همیشه وقتی پای قصه میشینم متوجه گذر زمان نمیشم، البته نه هر قصه ای ،از اونایی که بهش می گیم حکایت.
یه سئوال در مورد داستان مربوط به علامه جعفری رحمت الله ، من سعی کردم خودم رو تو اون مجلس بگذارم و خودم رو بسنجم ولی به دو دلیل نتونستم جواب بدم .یک:من یک دختر هستم و دو: نمی دونم از یک لحظه زیارت امام علی (ع) چه چیزی عایدم می شود،چون اولین جوابم انتخاب دیدن مولایم بود ولی یک لحظه ذهن حسابگرم گفت خوب با فکر انتخاب کن، ببین هرکدام برایت چه نفعی دارد بعد انتخاب کن و از آنجا به این سئوال رسیدم که یک لحظه زیارت مولا چه حسن و خیری برای من دارد؟ لزوما شفاعت که نمی آورد، نمیدانم آیا هدایت می آورد یا نه؟ یا چیز دیگر که به ذهنم نرسیده،به همین دلیل گفتم شاید شما که طرح موضوع کردید بتوانی کمکم کنید.
خیلی حرّافم؟ببخشید شمارو خدا، من معمولا کم حرفم مگه برای بحث کردن و از نوشتن بدم میاد مگر برای سرزنش خودم یا پرسیدن جهت رسیدن به جواب سئوالهام و البته برای نوشتن گزارش برای استاد و پایان نامه و از این اداها...
دو نکته و والسلام
.
یک:شما داستانهاتون رو از کجا انتخاب می کنید؟معیار انتخاب آنها چیست؟
دو:یه داستان دارم که به نظرم شاید به درد پست های شما بخوره، در مورد مورچه و حضرت سلیمان نبی(ع)،اگر مایل بودید بگید تا براتون بفرستم.
در مورد این داستان جدید بعدا نظر می دم اگه عمری بود.

سلام مارال خانوم
با عرض معذرت چون امروز سرم یه کم شلوغه به امید خدا آخر شب به سوال خیلی قشنگ و بجاتون رو ارسال می کنم.
راستی آدرس ایمیل قشنگی هم دارید بانو.

فلوت زن شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ http://flutezan.blogfa.com


با اینکه میمون ها رو خیلی دوست دارم ولی دنیایی پر از میمون واقعاً باید وحشتناک باشه ها !!!!!

... و حتی چندش آوره چون به چشک خودم دیدم و حسش کردم

دریا شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ http://sedsybaran.blogsky.com/

سلام دوست من. خوب آدم چی میتونه بگه خب؟؟؟!!!!

سلام. اینم یه جور آموزش کلاهبرداری از ملت بود که از رسانه انجام شد

فاطمه (شمیم یار شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ

سلاممممم جناب
بدجوری عبرت آمیز بود...
یک سر قضیه کلاهبرداریه درست..
ولی یه سر دیگر قضیه همانا طمع نا تمامآدمیان می باشد همی...

کورش تمدن شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام دکتر عزیز
میبینم که داری کلک های قدیمیتون رو لو میدید
آقا حالا زوده بزار یه پول و پله حسابی جمع کنیم بعد

علی لرستانی شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ http://alilorestani.persianblog.ir/

سلام
داستان پند آموزی بود

فری شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:56 ب.ظ http://fernevis.blogfa.com

دنیایی پر از میمون.... راستی بعدش روستایی ها میمونها را آزاد کردن توی جنگل آیا؟

مارال شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ب.ظ

نظر لطفتونه ،به عمل کار برآید به آدرس قشنگ ایمیل نیست، من از این مفهوم فقط به اسم بسنده کردم و سر خودم شیره مالیدم و الا حدیث داریم از امام زمان که اگر شیعیان ما همانقدر که دنبال مرغ گمشده حیاطشان می گردند دنبابل من بگردند مرا خواهند یافت اما من چی مدتها ادعای تو خالی دارم و طبق برنامه همیشگی کمیت عمل، پایش لنگ است و من دلخوش که این لنگی، عذری است موجه برای نرفتن غافل از این که آنها که صدای هل من ناصر حسین رو در کربلا شنیدند و نرفتند همین عذر را داشتن، گاهی به این باور می رسم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهر محرم و من همچنان صدایی می شنوم و پاهایم قدم از قدم برنمیدارد ولی چرا دروغ بگویم تنها چیزی که دارم امید به لطف خداست تا روزی این پاها را به حرکت در آورد حتی اگر در آخرین فرصتها باشد ...
اما (در برابر بانو باید بگم چی؟؟) شما چون ظاهرا خودتون تو مسیر هستین متوجه علامت کاروان دل شدید ولی من رویم سیاه هست و زبانم ... .
در مورد داستان میمونها هم باید بگم چیز جدیدی نبود ما سالهاست داریم با این میمونهایی که جمع کردیم زندگی میکنیم فقط اسمشون میمون نبود...
سرتان را درد آوردم ،عذر می خوام این روزها دل پری دارم و گوش برای شنیدن و درد دل کردن ندارم، و الا مزاحم زنگ تفریحتان نمیشدم و با حرفهایم خرابش نمی کردم.
راستی پس این آخر شب شما کی میاد آقای دکتر؟

شرمنده بانو
دیشب از خستگی فقط جنازم به خونه رسید. انشالا امشب جبران می کنم
باز هم بسیار شرمنده که خلف وعده کردم
به امید بحثی زیبا و مفید در امشب

بهنام یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام...
این مخ آدم وقتی به کار بیفته چه کارایی که نمیتونه انجام بده؟؟؟؟ عجب فکری کرده خداوکیلی!!! درسته خبیثانه و کلاهبرداریه ولی به این هوش و ذکاوت باید آفرین گفت!!!
کارش رو تصدیق نمیکنم ها!!!!

خدیجه زائر دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ب.ظ



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد