قلقلی... شایدم... فلفلی

و یادمان باشد که زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست... ساعت بعد حساب داریم...

قلقلی... شایدم... فلفلی

و یادمان باشد که زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست... ساعت بعد حساب داریم...

سرزمین دانایی (3)

 

سلام بر دوستان عزیز تر از جان 

 

الف) سپاسگزار تمامی دوستان با محبتم هستم که تولدم رو تبریک گفتند و من چون به دور از هرگونه تمدنی بودم (چه برسه به اینترنت) نتونستم تا همین امروز پیغام های عمومی و خصوصی شون رو ببینم و پاسخ بدم. 

 

ب) هر چند غیبت های من به یه روال عادی تبدیل شده و از این بابت همواره شرمنده ی دوستان هستم، اما اینبار علت، (حداقل بی پاسخ موندن پیغام های تبریک) شرکت کردن من و دوستان بود در اینجا (رقابت فینال مستند-مسابقه ی سرزمین دانایی) که امیدوارم حمل بر بی ادبی نشده باشه یه وقت!

 

ج) پیش تر اینجا و اینجا در رابطه با این مسابقه نوشته بودم و حتما تا حالا قسمت هایی ازش رو دیدید. انصافا مسابقه ایست پر از هیجان، استرس، اضطراب همراه با اشد سختی ها و در به دری ها که انشالا نصیبتون بشه چون به دردسرش میارزه واقعا. خلاصه اینکه تجربه ایست ناب و کمیاب که در زندگی روزمره کمتر فرصت و مجالش برامون پیش میاد. پس زودی برید و اینجا ثبت نام کنید برای فصل (سیزِن) بعدیش. 

 

داستان این ده-پانزده روزه از این قرار بود که  تیم ما به عنوان یکی از فینالیست های سیزِن اول سرزمین دانایی انتخاب شده بود (از 54 تیم شرکت کننده در 18 مسابقه ی مرحله ی مقدماتی جمعا 5 تا تیم مدال و امتیاز طلا رو گرفته بودند) و ما به همراه 5 تیم دیگه، 13 ام عازم جزیره ی کیش و سپس هندورابی شدیم برای برگزاری رقابت فینال...

ادامه مطلب ...